جایگاه ذکر الهى در قرآن و روایات
این همه تکیه و سفارش به یاد و ذکر الهى، به جهت نقش ذکر در دور داشتن انسان از رذایل و کاستى هاى اخلاقى و رسیدن او به سعادت و خوشبختى است، چرا که اگر انسان همواره به یاد حق باشد و خود را در پیشگاه ذات حق حاضر ببیند، از امورى که خلاف رضاى اوست دورى مى جوید و نفس را از سرکشى باز مى دارد.
در قرآن کریم و روایات، اهمیت فراوانى به یاد خداوند داده شده، تا آنجا که موضوعاتى؛ چون تشویق به ذکر الهى، فوائد دنیوى و اخروى ذکر، کمیت و کیفیت ذکر، مکان و زمان ذکر؛ به تفصیل در روایات بررسى شده اند. همچنین در زمینه ذکر زبانى و قلبى و اینکه کدام یک مهمتر و والاتر است و یا اینکه ذکر در خلوت و تنهایى بهتر است یا ذکر در عیان و در جمع، بیاناتى از سوى اهل بیت و علماى دین ارائه گردیده است.
در روایتى امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«ما اجْتَمَعَ قَوْمٌ فى مَجْلِس لَمْ یَذْکرُوا اللّهِ وَ لَمْ یَذْکرُونا اِلاّ کانَ ذلِک الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»
هیچ قومى و مردمى در مجلسى جمع نگشتند که در آن یاد خداوند و یاد ما را بر زبان جارى نساختند، مگر اینکه آن مجلس در قیامت براى آنها حسرت خواهد بود.
و نیز فرمودند:
«اِنَّ ذِکرَنا مِنْ ذِکرِ اللّهِ»( بحارالانوار، ج 72) یاد ما هم یاد خداوند است.
باز نظر به اهمیت ذکر و توجه به خداوند، امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هرگاه از مجلسى برخاستید، این آیات را بخوانید: «سُبْحانَ رَبِّک رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ. وَ سَلامٌ عَلىَ الْمُرْسَلیِنِ. وَالْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»( صافات / 182 ـ 180) ؛ پاک و منزه است پروردگار تو، همان خدایى که مقتدر و بى همتاست و از توصیف جاهلانه خلق بدور است، و سلام و تحیت الهى بر رسولان باد، و ستایش مخصوص خداوند است که آفریننده جهانیان است.( کافى ج 4، ص 254، ح 3.)
بنابراین، همواره انسان باید ذکر خداوند را بر دل و زبان داشته باشد و این ذکر مکان، مجلس و زمان خاصى نمى شناسد. در حدیث قدسى وارد شده که حضرت موسى(علیه السلام)عرض کرد: خداوندا، در برخى مکانها و حالات خجالت مى کشم ذکر تو را بر زبان جارى سازم و به یاد تو بیفتم. خداوند فرمود: ذکر من در هر حال نیکوست.
هیچ قومى و مردمى در مجلسى جمع نگشتند که در آن یاد خداوند و یاد ما را بر زبان جارى نساختند، مگر اینکه آن مجلس در قیامت براى آنها حسرت خواهد بود
این همه تکیه و سفارش به یاد و ذکر الهى، به جهت نقش ذکر در دور داشتن انسان از رذایل و کاستى هاى اخلاقى و رسیدن او به سعادت و خوشبختى است، چرا که اگر انسان همواره به یاد حق باشد و خود را در پیشگاه ذات حق حاضر ببیند، از امورى که خلاف رضاى اوست دورى مى جوید و نفس را از سرکشى باز مى دارد.
همه گرفتارى ها و خطاهایى که به وسیله نفس اماره و شیطان رخ مى دهد، به جهت غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست. به علاوه، غفلت از حق قلب را تیره مى سازد و در نتیجه شیطان و هواى نفس بر انسان چیره مى شوند. در مقابل، تذکر و یادآورى حضور حق به دل صفا مى دهد و موجب تصفیه روح و خالص گشتن او از رذایل و آزادى انسان از قید اسارت نفس مى شود. در آن صورت، دل جلوه گاه
محبوب گشته دوستى دنیا، که سرچشمه همه خطاها و انحرافات است، از دل رخت برمى بندد.
در روایتى پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعْمالِکمْ [عِنْدَ مَلِیککمْ] وَ أَزْکاها وَ أَرْفَعَها فى دَرَجاتِکمْ وَ خَیْرَ ما طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ ذِکرُ اللّهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى فَاِنَّهُ أَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقالَ: أَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکرَنى»( عدة الواعى، ص 238.)
بدانید بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاکیزه ترین آنها و رفیع ترین آنها در درجات شما و بهترین چیزى که آفتاب بر آن مى تابد، ذکر خداوند سبحان است. زیرا که خداوند از خود خبر داد و فرمود: من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند.
در روایت دیگرى امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند:
اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: مَنْ شُغِلَ بِذِکرى عَنْ مَسْأَلَتى أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ ما أُعْطى مَنْ سَأَلَنى»( اصول کافى (با ترجمه)، ج 4، ص 261، ح 1)
خداوند عزوجل مى فرماید: کسى که باز بماند به سبب ذکر من از سۆال و مسئلت از من، عطا مى کنم به او بهتر از آنچه به سۆال کننده از خودم عطا مى کنم.
همواره انسان باید ذکر خداوند را بر دل و زبان داشته باشد و این ذکر مکان، مجلس و زمان خاصى نمى شناسد. در حدیث قدسى وارد شده که حضرت موسى(علیه السلام)عرض کرد: خداوندا، در برخى مکانها و حالات خجالت مى کشم ذکر تو را بر زبان جارى سازم و به یاد تو بیفتم. خداوند فرمود: ذکر من در هر حال نیکوست
خداوند عزوجل به عیسى فرمود:
«یا عیسى اذْکرْنى فى نَفْسِک أَذْکرْک فى نَفْسى وَ اذْکرْنى فى مَلاَِک أَذْکرْک فى مَلاَِ خَیْر مِنْ مَلاَِ الْآدَمِیّینَ. یا عیسى أَلِنْ لى قَلْبَک وَ أَکثِرْ ذِکرى فىِ الْخَلَواتِ وَاعْلَمْ أَنَّ سُرُورى أَنْ تُبَصْبِصَ اِلَىَّ وَ کنْ فى ذلِک حَیّاً وَ لا تَکنْ مَیِّتاً»( همان، ص 264، ح 3.)
اى عیسى، مرا پیش خود یاد کن تا یاد کنم تو را نزد خودم، و یاد کن مرا در بین مردمان، تا من نیز تو را در بین جمعى بهتر از جمع آدمیان (فرشتگان) یاد کنم. اى عیسى دلت را براى من نرم گردان و در تنهایى ها بسیار مرا یاد کن و بدان که شادى من به این است که براى من تواضع کنى، دلت را براى این کار زنده بدار و مرده (افسرده) مباش.
تأکید قرآن و توجه آن به ذکر خداوند تا به حدى است که در قرآن هدف از نماز ذکر خداوند معرفى شده، با توجه به اینکه در اسلام نماز داراى منزلتى والا است و عمود دین شناخته شده است: «... وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکرى»( طه / 14) [نماز را به جهت یاد من به پاى دار.]
چنانکه هدف از وسیله مهمتر است، از این آیه شریفه استفاده مى گردد که ذکر خداوند مهمتر از نماز است و بواقع نماز وسیله اى است براى ذکر خداوند متعال؛ (در حقیقت از نظر قرآن، ذکر داراى مفهوم و حقیقتى است که نماز با همه اهمیتش، براى آن ابزارى بیش بشمار نمى آید.)
کمیّت و کیفیّت ذکر
از جمله مسائلى که در قرآن و روایات مطرح گردیده، کمیت و کیفیت ذکر است. در قرآن برخى از آیات روى کمیت و فراوانى ذکر تکیه دارد؛ مثل آیه:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکرُوا اللّهَ ذِکراً کثِیراً.»( احزاب / 41) ؛ اى کسانى که به خداوند ایمان آورده اید، ذکر حق و یاد حق را بسیار کنید. (در این آیه تأکید روى فراوانى ذکر است.)
به واقع ذکرى که بدان تأکید و سفارش شده، یاد خداوند و توجه قلبى به اوست. یعنى انسان در هنگام انجام وظیفه و تکلیف، به یاد خداوند باشد تا با درک حضور خداوند به وظیفه اش عمل کند و نیز در هنگام ترک گناه به یاد خداوند باشد، تا درک حضور او موجب کناره گیرى از گناه گردد
در برخى روایات آمده است که براى هر چیزى حدى معین شده، حتى براى نماز نیز حدى معین شده است: واجب شده هر مکلف بالغ در شبانه روز، در پنج وعده، هفده رکعت نماز بخواند و مستحب است دو برابر عدد رکعات نمازهاى واجب نماز نافله بخواند، یا اینکه براى هر مسلمان بالغ، در صورت قدرت و تمکن مالى، در عمر یک بار حج واجب گردیده است. بنابراین براى هر چیزى حدى معین گردیده، بجز یاد و ذکر خداوند که حدى ندارد. هر چه انسان ذکر بگوید و به یاد خداوند باشد، باز کم است.
در مقابل دسته اول از آیات و روایات، آیات و روایات فراوانى به کیفیت ذکر اشاره دارند، از جمله آیه:
«فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِککمْ فَاذْکرُوا اللّهَ کذِکرِکمْ اباءَکمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکراً ...»( بقره / 200)
آنگاه که اعمال حج را بجا آوردید، همان طور که پدرانتان را به یاد مى آورید، خداوند را به یاد آورید، بلکه خداوند را بهتر و شدیدتر به یاد آورید.
در این آیه درباره ذکر خداوند نمى فرماید:«او اکثر ذکراً» یعنى خداوند را بیشتر یاد کنید، بلکه مى فرماید: خداوند را شدیدتر یاد کنید.
در این آیه ذکر به «شدّت» توصیف گردیده، این مى رساند که ذکر چنانکه از نظر مقدار قابل افزایش است، در کیفیت نیز قابل شدت یافتن است. به علاوه، ذکر، در حقیقت، به لفظ نیست؛ بلکه امرى است قلبى که با حضور قلب انجام مى گیرد و لفظ بیانگر آن است.»
چه بسا ما ذکر را در ذکر لفظى منحصر دانسته، وقتى سفارش به ذکر خداوند مى شود، تصور مى کنیم ذکر به گفتن «الحمدللّه» یا «تسبیحات اربعه» و از این قبیل است؛ در صورتى که همه این الفاظ حاکى از ذکرند و به واقع ذکرى که بدان تأکید و سفارش شده، یاد خداوند و توجه قلبى به اوست. یعنى انسان در هنگام انجام وظیفه و تکلیف، به یاد خداوند باشد تا با درک حضور خداوند به وظیفه اش عمل کند و نیز در هنگام ترک گناه به یاد خداوند باشد، تا درک حضور او موجب کناره گیرى از گناه گردد.
بخش قرآن تبیان
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی